۱۳۹۹ مرداد ۱, چهارشنبه

چگونه یک کسب و کاری را شروع کنید؟


چگونه  یک کسب و کاری را شروع کنید؟


آیا نسبت به ایده تجاری خودتون هیجان زده اید؟ متقاعد شده اید که می توانید خدمتی که مورد نیاز بازار هدفتان هست را فراهم کنید؟ هنوز مطمئن نیستید که چه گام هایی باید بردارید تا کسب و کار خود را راه بیندازید و شروع به کار کنید؟

حتی یک روز دیگر هم صبر نکنید. شروع کسب و کاری که برای خود شماست فرایند ترسناکی نیست.  

کسب و کار کوچک چیست؟

شرکتی که کمتر از 500 نفر در آن مشغول به کار هستند

این یعنی چه تعداد؟

5/27 میلیون

که  برابر است با 7/99 % از کارکنانی که در کشور وجود دارند

این مقدار برابر با چقدر پول هست؟

بر اساس برآوردهای جدید برابر با هفت و نیم تریلیون دلار در سال میباشد

گام اول: طرح کسب و کار خود را بنویسید.

  • طرح کسب و کار هر کارآفرین با کارآفرین دیگر متفاوت است اما عناصر مشابهی هم دارند.
  • اعلامیه اهداف
  • توضیح در رابطه با کسب و کار
  • جزئیاتی درباره بازاریابی، رقابت و پرسونل.
  • یک سری از فرایندهای اجرایی.
  • داده های مالی، مانند درخواست های وام و گردش پولی.
  • مالیاتهای شرکای تجاری و صورت های  مالی شخصی(که از هر بانکی میتوانید دریافت کنید)
  • توضیحی درباره بیمه های لازم برای کسب و کار
  • توافقهای انجام شده برای اجاره یا خرید مکانی به عنوان محل کار

یک مربی یا مشاور برای خود پیدا کنید.

  • اگر به تازگی پا به دنیای تجارت گذاشته اید داشتن یک راهنما میتواند خیلی به شما در طی فرایندهای گوناگون  کمک کند.
  • مربی میتواند شما را نصیحتهای خردمندانه و راهنمایی کند. در سازمانهای دولتی، گروه های تجاری و در میان شبکه دوستان خودتان به دنبال چنین آدمی بگردید.

گام دوم: مکانی برای کسب و کار خود انتخاب کنید.

  • تنها عاملی که بیشترین نقش را در تعیین اینکه  کجا فروشگاه خود را باز کنید دارد این است که کسب و کار شما در چه زمینه ای میخواهد فعالیت کند.
  • خدمات تحویل نیاز به فضایی برای کامیون ها و ون ها دارد در حالی که آژانس پاره وقت تنها به یک لابی و تعدادی کامپیوتر نیاز دارد.
  • پیش از ساختن یا سفارش هر گونه نمادی برای کسب و کار خودتان نسبت به محدودیت های محلی در ارتباط با نمادهای تجاری آگاهی کاملی پیدا کنید.
  • اگر کسب و کار شما به مقدار زیادی وابسته به تعداد افرادی است که از مقابل محل کسب و کار شما عبور میکنند مانند بوتیک یا گل فروشی، باید خیابانی را بیابید که مردم در آنجا زیاد رفت و آمد میکنند.
  • شهرها و کشورهای بسیاری قوانینی در رابطه با اندازه تابلوهای تجاری و اینکه آیا باید تناسبی با سبک سایر تابلوهای موجود در محل داشته باشند دارند.
  • میزان سرمایه گذاری متوسط سالانه در کسب و کارهای جدید برابر با 000/80 دلار می باشد.

گام سوم: کسب و کار خود را تامین مالی کنید و بر روی یک ساختار قانونی تصمیم گیری کنید.

  • وامهای دولتی، سرمایه شخصی، سرمایه گذاران بیرونی و بورسیه های پژوهشی همگی میتوانند به شما کمک کنند تا کارتان را شروع کنید. بااین حال بیشتر صاحبان کسب و کارهای نوپا میخواهند که فقط با سرمایه شخصی خودشان رویاهایشان را تامین مالی کنند.
  • بر اساس اینکه کسب و کار شما چه ماهیتی دارد میتوانید تا زمانی که کسب و کارتان پول ساز نشده است فعالیتهای دیگری مانند استخدام یا اجاره یک فضا را شروع نکنید. اگر کسب و کار شما هزینه های انبارداری زیادی دارد این گزینه خوبی نمیباشد.
  • میخواهید کسب و کارتان مالکیت شخصی داشته باشد و یا به صورت شراکتی، شرکت با مسئولیت محدود، شرکتی بسیار بزرگ، شرکتی کوچک، غیرانتفاعی و یا سهامی باشد؟ این تصمیم نوع مالیاتی که باید پرداخت کنید را تحت تاثیر می گذارد.
  • باید مشخص کنید که میخواهید نسبت به شرکا قدرت تصمیم گیری بیشتری داشته باشید یا نه، چطور امور روزانه شرکت اداره شود و اینکه چه مقدار سود به سرمایه گذاران خواهید داد؟


نقطه سر به سر چیست؟

  • برای کسب و کارهای نوپا بسیار حیاتی است که بدانند در چه نقطه ای میتوانند هزینه هایشان رو پوشش دهند و سود به دست بیاورند.
  • نقطه سر به سر به شما نشان میدهد که چقدر باید قرض کنید و به شما اجازه می دهد تا تغییرات لازم را پیش از آنکه منابع مالیتان به مشکل بر بخورد اعمال کنید.
  • هزینه های ثابت: اجاره-اداری-حقوق کارکنان
  • هزینه های متغیر: خرید، انبارداری، هزینهای باربری

تقریبا سه چهارم از کسب و کارها بیش از 15 سال دوام نمی آورند.

گام 4: نام کسب و کار خود را به ثبت برسانید

  • برای ثبت نام تجاری خود به سازمانهای دولتی محلی درخواست خود را بفرستید. این نام باید با نام شما و یا نام شرکای شما متفاوت باشد و بهتر است که نام کسب و کار شما به گونه ای باشد که مشتریان شما از نام کسب و کارتان بفهمند که چه کاری انجام میدهید.
  • اگر در زمینه کاری خود توانسته اید که جایگاهی برای خودتان فراهم آورید و شناخته شده اید ولی هنوز راه برای پیشرفت دارید میتوانید نامی مانند اسمیت و شرکا را برای خود انتخاب کنید.
  • کسب و کارهایی که به یک بخش کوچک از بازار خدمات میدهند باید نام هایی را انتخاب کنند که خوب در ذهن مشتری ها جا می گیرند. مثلا نام های نامتعارف و یا نام هایی که با کلمات بازی می کنند.
  • کسب و کارهایی که در مکانهای مشهوری قرار دارند می توانند از اسم آن مکان یا محله در نام خود بهره ببرند.
  • بر اساس اینکه در کدام ایالت زندگی میکنید ممکن است که نیاز باشد نام تجاری خود را در دفاتر دولتی به ثبت برسانید.

گام 5: شماره شناسایی مالیات خود را دریافت کنید و برای مالیاتهای ایالتی و محلی ثبت نام کنید.

  • به این کار برای پرداخت مالیاتهای فدرال و ایالتی نیاز دارید.
  • کارفرماهایی که کارکنانی و یا شرکا و شرکتهایی دارند باید شماره ای معروف به شماره شناسایی مالیاتی را دریافت کنند..
  • مدارک خود را برای مسئولان ایالتی بفرستید تا شماره شناسایی مالیات ایالتی، بیمه بیکاری و بیمه از کار افتادگی دریافت کنید.
  • در بیشتر ایالتها به یک مجوز مالیاتی برای گرداوری مالیات فروش از مشتریان خود نیاز دارید.
  • همچنین به فرم هایی برای گزارش درآمد خودتان و دریافت خط مشی هایی برای پرداخت مالیات درآمد به شکل ایالتی و محلی برای کارکنان خود نیاز دارید.

گام 6: گواهی ها و مجوزهای تجاری را دریافت کنید

  • بر اساس ماهیت کسب و کارنان ممکن است نیاز به مجوزهای مربوط به بخش سلامتی، غذا و یا محیط زیست داشته باشید.
  • همچنین هر کسب و کاری در ابتدا نیاز به گرفتن یک گواهی از مقامات محلی و یا فدرال دارد.
  • برخی از شهرداری ها نیز قوانینی در رابطه با مکانهایی که هر نوع از کسب و کارها میتوانند به فعالیت بپردازند دارند بنابراین ممکن است که نیاز به دریافت مجوز های لازم از شهرداری هم داشته باشید.

راهکار

یک برنامه بازاریابی برای خود بسازید

  • اگر مشتریان درباره کسب و کار شما آگاه نشوند همه ایده های خوب دنیا هم نمی توانند به شما کمکی کنند. برنامه بازاریابی شما باید شامل جزئیاتی درباره بازار هدف شما و رقبا و همچنین تاکتیکهایی که می خواهید به کار گیرید تا به آن بازار دسترسی پیدا کنید باشد.
  • بین سالهای 1993 تا 2004 میلادی 65 درصد از شغل ها در بین کسب و کارهای کوچک قرار داشتند.
  • 43 درصد از حقوقهایی که به کارکنان در آمریکا داده می شود را شرکتهای کوچک می پردازند.  

گام 7: با مسئولیتهایی که یک کارفرما دارد آشنا باشید.

  • وقتی که کسب و کار شما کارکنانی را به کار میگیرد شما باید با مسئولیتهای حقوقی خود آشنا شوید (مانند پرداخت مالیات آنها و ایجاد محیطی امن) تا بتوانید افراد با استعداد موجود را نگه دارید و افراد با استعداد دیگری را نیز به مجموعه خود اضافه کنید.
  • هیچ چیزی بهتر از اینکه رویاهایتان را دنبال کنید و رییس خود باشید وجود ندارد.
  • اطمینان کسب کنید که تحقیق های مورد نیاز را انجام داده اید، از کسب و کار خود با استفاده از بیمه محافظت کنید و در نهایت از هر لحظه فرایندهای کاری خود لذت ببرید.

چگونه یک استارت آپ (استارتاپ) را شروع کنیم؟



چگونه یک استارت آپ (استارتاپ) را شروع کنیم؟

 

  • در آینده زندگی کنید. تصمیم هایی که می گیرید آینده نگرانه باشد.
  • چه کمبودی در محیط خود (روستا، شهر، کشور یا جهان) احساس می کنید.
  • بر روی کاغذ بنویسید و هر ایده ای که برای رفع آن نیازها دارید یادداشت کنید.
  • پروتوتایپ بسازید.
  • پروتوتایپی که ساختید را به 100 نفر نشان بدهید.
  • پروتوتایپ تان را چندین بار بررسی کنید و بهبود ببخشید تا همه اجزای آن منطقی باشد
  • شریکی برای تاسیس استارت آپ پیدا کنید
  • تعهد های قانونی کسب و کارتان را مشخص کنید و تقسیم سرمایه کنید.
  • به دنبال جذب سرمایه باشید و در همان حال نسخه ابتدایی کسب و کارتان را طراحی کنید
  • فعالیت کسب و کارتان را رسما شروع کنید. به همه اطلاع دهید که چه محصول یا خدمتی ارائه می کنید
  • حواستان به کاربران باشد. آیا پس از بازدید از سایت تان باز هم به شما رجوع می کنند؟
  • خیر. پس از یک بار بازدید دیگر رجوع نمی کنند
  • پروتوتایپ تان را دوباره بررسی کنید و بهبود ببخشید و یک بار دیگر فعالیت کسب و کارتان را شروع کنید. این کار را آنقدر ادامه دهید تا مشتری ها پس از یک بازدید باز هم به شما رجوع کنند.
  • بله، مشتری ها باز هم رجوع میکنند
  • تلاش کنید تا تعداد بازدیدکنندگان به 1000 نفر برسد
  • باید هفته ای 5% رشد داشته باشید (خیلی سخت است اما غیر ممکن نیست)
  • رشد خود را تا 4 سال دیگر هم ادامه دهید که در این صورت بعد از 4 سال تعداد بازدیدکنندگان سایت شما به بیش از 25 میلیون نفر می رسد

موفق شدید

در آینده زندگی کنید بیشتر مردم در گذشته یا زمان حال زندگی می کنند زیرا برای ما آسان تر است که درباره چیزهایی که در گذشته موفق بوده اند فکر کنیم و سپس به این بیندیشیم که چگونه می توانیم این موفقیت ها را تکرار کنیم. این روش را فکر کردن با استفاده از تشبیه می گویند که روش معتبری هم برای اندیشیدن است اما این روش نمی تواند موجب ساختن یک استارت آپ بشود. معمولا استارت آپ های بزرگ بر اساس دو نوع ایده ساخته می شوند. ایده های بدیهی و سخت مانند ایده اِسپِیس ایکس (space X) ایلان ماسک و ایده های غیر بدیهی و سخت مانند اوبر(Uber). اسپیس ایکس یک ایده بدیهی است زیرا در زمانی که پروژه اسپیس ایکس برای فرستادن مردم به مریخ شکل گرفت تنها شرکت دیگری که می توانست مردم را به مریخ بفرستد ناسا بود که هیچ برنامه ای برای این کار نداشت. بنابراین می گوییم این ایده بدیهی است و از آنجایی که بدیهی است همه فکر می کردند انجام چنین کاری غیر ممکن است در صورتی که اگر در آینده زندگی کنید و همیشه به آینده فکر کنید می بینید که انسان نهایتا به نقطه ای می رسد که یا باید به مریخ برود یا برای همیشه منقرض شود. چیزی که به احتمال زیاد اتفاق میفتد این است که انسان راهی برای نجات خودش پیدا می کند بنابراین برای اینکه این احتمال به واقعیت بپیوندد باید یک کار غیر ممکن انجام داد. نمونه ایده های غیر بدیهی و سخت اوبر است. ایده اوبر پول(UberPool) مبنی بر اینکه در هر لحظه حداقل دو نفر هستند که بخواهند از یک مبدا به یک مقصد خاص بروند یکی ایده بدیهی نیست زیرا حداقل نیاز به 3 فرضیه دارد. از طرف دیگر ایده سختی هم هست زیرا باید اقیانوسی از داده ها را برای تشخیص اینکه مردم از کجا به کجا می روند گرداوری کنید که توانایی تحلیل این حجم از داده به تازگی برای ما ایجاد شده است. با این وجود بنیان گذاران اوبر در سال 2009 شروع به کار کردند زیرا در آینده زندگی می کردند و چنین روزهایی را پیش بینی می کردند.


در ادامه توضیح بیشتری درباره هر یک از توصیه هایی که در بالا آوردیم خواهیم داد.

ببینید که در محیط شما چه کمبودهایی وجود دارد. احتمالا شما هم قبل از اینکه اوبر شروع به کار کند به این فکر کرده بودید که تجربه های بد زیادی از تاکسی گرفتن داشته اید. حتما به یاد دارید که پیش از اسپیس ایکس کسی درباره سفر به فضا فکر نمی کرد. این نیازها دیگر براورده شده اند. به این فکر کنید که در حال حاضر چه کمبودی وجود دارد و از همه مهمتر اینکه خود شما چه کمبودی را در زندگی خودتان احساس میکنید؟

هر چیزی که مرتبط با کار به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. هر چقدر که باهوش باشید باز هم خیلی از موضوعاتی که به آنها اندیشیده اید را فراموش می کنید. معمولا گفتگوهایی که با دیگران دارید، چیزهایی که به صورت اتفاقی می بینید و جرقه ای در ذهن شما می زند و فکر هایی که به صورت ناخودآگاه به ذهن شما می رسند ارزشمند هستند و باید یادداشت شوند در غیر این صورت این فکرهای خام از دست خواهند رفت. رویاپردازی هایتان را هم جدی بگیرید زیرا بسیار مهم هستند تا جایی که اینشتین اسم این رویاپردازیها را "آزمایش فکری" گذاشته بود.

پروتوتایپ بسازید. بیشتر ایده هایی که به ذهن شما میرسد هیچوقت عملی نمی شود و حتی اگر آنها را یادداشت هم کرده باشید فراموششان می کنید. تنها فکرها و ایده هایی فراموش نمی شوند که پروتوتایپی برایشان بسازید یعنی برنامه ریزی کنید، طراحی کنید و هر کاری که می توانید بکنید تا از حالت یک فکر خام بیرون بیایند و ملموس تر بشوند. بیشتر افرادی که برای راه اندازی یک استارت آپ اقدام می کنند در همین مرحله متوقف می شوند پس همین که شما این مرحله را رد کنید از عده زیادی از رقبایتان جلو میافتید.

پروتوتایپی که ساختید را به 100 نفر نشان دهید. در این مرحله باید از منطقه امن خودتان خارج شوید و به دنبال کسانی باشید که پروتوتایپ شما را نقد کنند. این افراد را می توانید از بین کسانی که می شناسید یا افرادی که کاملا با شما غریبه هستند انتخاب کنید. چرا می گوییم صد نفر؟ به این دلیل که باید دیدگاه وسیعی پیدا کنید و طیفی از بازخوردهای گوناگون را گرداوری کنید.

بررسی و بهبود پروتوتایپ. با اینکه عده کمی هم هستند که در اولین امتحان پروتوتایپ خودشان موفق می شوند اما اکثر پروتوتایپ ها باید چندین بار بررسی شوند و بهبود یابند پس برای اینکه همه چیز را دوباره از صفر شروع کنید آماده باشید.

شریکی برای تاسیس استارت آپ خودتان پیدا کنید. وقتی که پروتوتایپتان معنادار می شود و اجزای آن با هم رابطه منطقی ای برقرار می کنند باید به دنبال فردی بگردید که بخواهد یک دهه از زندگیش را در این کار بگذارد چون این کار دنیا را تغییر خواهد داد و احتمالا این فرد هیچ کار با معناتری در زندگی برای انجام دادن ندارد.

کسب و کارتان را ثبت کنید. از یک وکیل کمک بگیرید تا شرکت شما را ثبت کند و در همان حال به شریکتان بیشترین سرمایه ممکن را بدهید تا با همه تلاش کار کند و خودتان هم به مقداری سرمایه در اختیار بگیرید که باعث شود با همه وجود برای کسب و کارتان بجنگید.

به دنبال جذب سرمایه باشید و نسخه ابتدایی محصولتان را بسازید. اگر سرمایه کافی برای ساختن نسخه اولیه محصولتان نداشتید به دنبال جذب سرمایه بروید و در همان حال که به دنبال جذب سرمایه هستید باید نسخه ابتدایی محصول را بسازید زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از چه مدت زمانی می توانید سرمایه مورد نظرتان را پیدا کنید. فرض نکنید که چون استارت آپ های دیگر توانستند سرمایه مورد نظرشان را جذب کنند شما هم موفق خواهید شد بلکه به بدترین حالت ممکن فکر کنید و فرض کنید که هیچ سرمایه ای به کسب و کار شما تزریق نخواهد شد و در همین حال شروع به تولید محصولتان بکنید.

فعالیت کسب و کارتان را رسما شروع کنید. وقتی که حس کردید حداقل فایده کوچکی در محصولتان وجود دارد آنگاه آن را وارد بازار کنید زیرا در صورتی که محصولتان کارکردهای اصلیش را نتواند برآورده کند آنگاه ویژگی های جانبی، ظاهر سایت و بالا رفتن سرعت بارگذاری سایت نمی تواند کمکی به موفقیت محصولتان بکند.

به رفتار کاربرانی که به سایت شما می آیند توجه کنید. آیا دوباره بازمی گردند؟ بررسی کنید که چرا بازنمی گردند.

در پروتوتایپ خود تغییراتی دهید و دوباره کارتان را شروع کنید. شاید نیاز شود که چندین بار کارتان را از نو شروع کنید و آنقدر تکرار کنید تا از میان کاربران حداقل چند ده نفر به میل خودشان به سایت شما دوباره برگردند. آنگاه می توانید مطمئن باشید که احتمالا محصول با ارزشی تولید کرده اید.

تعداد کاربران سایت خود را به 1000 نفر برسانید. این عدد شاید بزرگ نباشد ولی به شما کمک می کند تا ضعف های کارتان را بهتر ببینید.

دائما رشد کنید. استارت آپ ها باید در هر هفته 5% رشد کنند. اگر به همین میزان رشد کنید در طول 4 سال 25 میلیون کاربر خواهید داشت به عبارت دیگر یکی از بزرگترین استارت آپ ها خواهید بود.

به هر شکلی که شده موفق خواهید شد. اگر در آینده به بن بست هم برسید کسب و کارتان را می توانید به فرد دیگری بفروشید یا با پیدا کردن سرمایه گذار و متقاعد کردن او درباره اینکه درآمد زیادی از این کسب و کار به دست خواهد آورد سرمایه ای برای کسب و کار خود جذب کنید.